English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5919 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
amalgam U الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
amalgams U الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fucus U رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
boring tubes U لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
wisha U برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
bathometer U دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
blacktop U موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
hypodermic syringe U کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
flag stones U تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
inoculum U مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
aquaplane U قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
balbriggan U یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
gasogene U مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
roller bandage U نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
poetaster is pejorative word U شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
windlass U ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
stop bath U ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
windlasses U ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
bow compass U نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
laniard U طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
serinette U ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
calliper U نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
chucks U جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
bock U یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
chucked U جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
gluteus U یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
hundreds and thousands U یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
splint U نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
caliper U نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
dry pack U مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
chuck U جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
vibrator U منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
leno U یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
langridge U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
bolsters U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
coffin U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
land plaster U صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
bolstered U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
vibrators U منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
langrage U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
monochord U الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
bolster U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
coffins U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
character U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
hyphens U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
opalite U ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
hyphen U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
carbon seal U وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
dental restoration U پرکردن دندان [دندان پزشکی]
dental filling U پرکردن دندان [دندان پزشکی]
jute U کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
puncuation U نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
To have a tooth fI'lled. U دندان پرکردن
alloying constituent U ترکیب کننده الیاژ
addition U رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
additions U رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
aluminum wool U رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
mercurate U باسیماب یاجیوه ترکیب کردن جیوه زدن به
gpss U زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
exceptions U ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
exception U ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
luring U وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
lure U وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
lures U وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
lured U وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
apostrophe U که درموارد زیر بکار میرود
apostrophes U که درموارد زیر بکار میرود
studs U زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
fuller's earth U خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
lampron U چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
lakh U سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
bay leaf U برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
crosse U چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
baby siphon U سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
property master U متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
baseboard U چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
nuggar U بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
propety man U متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
aniseed U تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
mix U مخلوط کردن ترکیب
mixes U مخلوط کردن ترکیب
the smoking gun U شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود [قانون]
thyratron U پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
mashy U نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
in flagrante delicto U شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود [قانون]
kelvin tube U لوله کلوین که جهت اندازه گیری عمق اب بکار میرود
Molotov cocktail U بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
Molotov cocktails U بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
manrope U طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
distemper U ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
toluene U مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
goggles U عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
jelutong U ماده رزینی درخت شاهدانه ک ه بجای صمغ ادامس بکار میرود
azoth U جیوه که کیمیاگران قدیم انراماده اصلی فلزات میدانستند جیوه
hi U فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
rollpin U پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
nitrobenzene U ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
mercurialize U جیوه ردن داروی جیوه دار دادن
cellulose acetate U ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
steeve U خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
game theory U این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
dry blending U مخلوط سازی خشک
pitot pressure U فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
dentifactor U اسباب دندان سازی
design stress resultant U تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
balaam U موادکوتاه برای پرکردن جاهای خالی در روزنامه
padding U روشی برای پرکردن بلوکی از اطلاعات باکاراکترها
jew's harp U سازی که با دندان نگاه میدارند و باانگشت میزنند
incorporation U یکی سازی ترکیب
hybrid circuit U ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
dithering U ترکیب نقطههای رنگارنگ برای یک رنگ جدید یک روش گرافیکی کامپیوتر برای افزودن شدت نور نمایش
drier U ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
dental floss U نخی که برای پاک کردن فواصل بین دندانهابکار میرود
down U پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
mammila U اندام یا چیز دیگرکه مانند پستان باشد
future promissory U زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
false work U تکیه گاههای موقت که برای قابل بندی بتن یا داربستهابکار میرود
froe U ابزاری شبیه گوه که برای شکاف تخته والوار بار میرود
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalls U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
haze U تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
precision U استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
multiple U استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
writes U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
write U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
dry ginger U نوشیدنیکف دارکه برای مخلوط کردن ویسکی باسایرنوشیدنیهااستفاده میشود
best power mixture U نسبت متناسب مخلوط سوخت و هوا برای حصول حداکثرقدرت
batch U اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batches U اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
stepper U چیزی که برای پله بکار می رود
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
admix U مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
multilateral trade U تجارت باچند کشور در ان واحد
object computer U OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
white line U خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
it is of no use to us U بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
applied U برای هدف معین بکار رفته کاربسته
pulsatilla U شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
software mointor U برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
polyonymy U بکار بردن چند نام برای یک چیز
polyonging U بکار بردن چند نام برای یک چیز
nitro U مایع قابل اشتعال مورداستفاده در اتومبیل بصورت خالص یا مخلوط برای نیروی بیشتر
listerine U یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
muller U سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
boasts U : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boasted U : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boast U : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
cullet U خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
excipient U مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
auto rich U مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
burner U وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
burners U وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
wet blanket U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
wet blankets U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
buff stick U بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
check sum U جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
nixie tube U یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
gibberish U اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
wetting U مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
court plume U پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
splicing U ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splices U ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splice U ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
spliced U ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
tusks U دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
tusk U دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
roller bearing U یاتاقانی که میله ان باچند غلتک دیگر بگردش اید
slanders U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
winch U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
decking U تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
winched U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winches U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winching U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
slandering U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
power house building U ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
slandered U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
dipstick U میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
dipsticks U میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
nundinal letter U حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
slander U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
z 0 U یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
profile U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
jeweller's putty U گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
law calf U پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
malines U تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
vegetable oil U روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com